سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ - 18:2 - محمد صادق عباسي -
شعر فریاد از مهدی اخوان ثالث (م. امید)
خانه ام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرش ها، تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان در لهیب آتش پردود
وز میان خنده هایم تلخ و خروش گریه ام ناشاد
از درون خسته ی سوزان
می کنم فریاد ای فریاد ای فریاد
خانه ام آتش گرفته ست، آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم و در و دیوار در شب رسوای بی ساحل
وای بر من سوزد و سوزد غنچه هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها روزهای سخت بیماری
از فراز بام هاشان، شاد دشمنانم موزیانه خنده های فتح شان بر لب
بر من آتش به جان ناظر در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم، گریان از این بیداد
می کنم فریاد ای فریاد ای فریاد
وای بر من همچنان می سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان و آنچه دارد منظر ایوان
من به دستان پر از تاول این طرف میکنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش زان دگر سو شعله برخیزد به گِردش دود
تا سحرگاهان، که می داند که بود من شود نابود خفته اند
همسایگانم شاد در بستر صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر می کند از خواب مهربان همسایگانم از پی امداد؟
سوزدم این اتش بیدادگر بنیاد
می کنم فریاد ای فریاد ای فریاد