سلام روزگار...
چه میکنی با نامردی مردمان...!!
من هم، اگر بگذارند...
دارم خرده های دلم را چسب میزنم
راستی.. این دل...
دل می شود!؟
@@@@@@@@ @@@@@@@@ @@@@@@@
روزي تمام مردمان روستا تصميم گرفتند براي بارش باران دعا كنند.
در روزي كه براي دعا همگي دور هم جمع شده بودند،
تنها يك پسر بچه با خود چتري داشت ...
و اين يعني ايمان
كودك يكساله اي را تصور كنيد،زماني كه شما او را به هوا پرتاب ميكنيد
او مي خندد، چرا كه او مي داند شما او را خواهيد گرفت ...
و اين يعني اعتقاد
هر شب ما به رختخواب مي رويم، ما هيچ اطميناني نداريم كه فردا صبح زنده
بر ميخيزيم با اين حال ساعت را براي فردا كوك مي كنيم ...
و اين يعني اميد
از خداوند بخواهيم كه بتوانيم از دانش و دانسته هايمان استفاده كنيم و اين يعني رســـــتگــــــاري.