سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ - 11:13 - محمد صادق عباسي -
نیا باران زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم خوب می دانم
كه دريا جد تو در يك تباني ماهي بيچاره را در دام صياد مي راند
نيا باران زمين جاي قشنگي نيست
خودم ديدم که گل در عقد زنبور است
اما یک طرف سودای بلبل،
یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست میدارد
نیا باران پشیمان میشوی از آمدن
زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم خوب می دانم
که اینجا جمعه بازار است
و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند
در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند
در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند
نیا باران زمین جای قشنگی نیست