پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ - 13:49 - محمد صادق عباسي -

گاهی دلم برای چوپان دروغگو خیلی می سوزد !
بیچاره ۲ بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد
ولی ما هنوز صادق ترینیم ...

چوپان قصه ما دروغگو نبود
او تنها بود و از فرط تنهايي فرياد گرگ گرگ سر ميداد
افسوس كه كسي تنهايي اش را درك نكرد و همه در پي گرگ بودند
در اين ميان فقط گــــــــــرگــــــــــــــــ فهميد كه او تنهاست